سید محسن فرجادی: رقابت های ریاست جمهوری 92شباهت هایی با سال 76 دارد. هرچند این شباهت ها مطلق نیست اما بررسی و واکاوی آن راهگشا است.
در رقابت ریاست جمهوری 76 اصلاح طلبان به اذعان سعید حجاریان تصوری از پیروز شدن نداشتند و همین بود که بعد از پیروزی در برابر کار انجام شده قرار گرفتند.[1]
آرای عمومی به سبد خاتمی ریخته شد و جامعه امیدوارانه در انتظار گشایش
بود. اما مردان پیروز که آمادگی نداشتند چکار می توانستند بکنند؟! حالا بعد
از 16 سال راحت تر می توانیم پرخاشگری های بخشی از اصلاح طلبان در آن بازه
زمانی را علیه هاشمی رفسنجانی توجیه کنیم. دوم خردادی ها طبق آن قاعده
قدیمی حکومت داری پس از آنکه با «وعده» پیروز شده بودند باید قدیمی ها را
از دم تیغشان می گذراندند و خون قربانی شان عطش عمومی را فرو می نشاند؛ و
چه قربانی بهتر از هاشمی رفسنجانی. سیل انتقادات بر سر هاشمی رفسنجانی
فرافکنی اصلاح طلبان به دلیل اجرای نبودن ایده های ذهنی آنان بود. چه اینکه
آنها از عملیاتی کردن کوچک ترین مساله ای همچون قانونمند کردن نهادهای
مردم نهاد یا همان NGO عاجز ماندند تا اینکه مجلس هشتمِ اصولگرا برای این
رکن مردمسالاری قانون نوشت.
اما این مقدمه چه ربطی به ادعایم درباره مناسب نبودن شرایط برای رئیس جمهور شدن جلیلی دارد؟!
سعید
جلیلی یکی از نیروهای برخاسته از جریان انقلاب اسلامی است که نه رانت
سرداری دارد و نه شجره نامه اش به یکی از خانواده های روحانی، وزرا، وکلا،
منتفذین و یا خانواده های سببی و نسبی نظام می رسد.
تا کنون هم احزاب
شناسنامه دار اصولگرا بیرق حمایت او را بلند نکرده اند. شاید به این دلیل
که از قدیم گفته اند مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسد. تجربه
اندک سعید جلیلی در حوزه اجرا و یا به بیان دیگر جوان بودن او در ساختار
سیاسی کشور او را تبدیل به گزینه ای قابل اعتماد نزد اصولگرایان نکرده است.
با این توصیف یا ایشان باید از حمایت دولت قبل -احمدی نژاد- برخوردار شود یا اینکه باید با بضاعت خود کشور را اداره کند.
هرچه هست سعید جلیلی یک سرمایه بیشتر ندارد و آن هم جوانانی هستند که شباهت هایی به او دارند.
به
هیچ وجه مخالف ورود نیروهای تازه نفس به سیستم مدیریت کشور نیستم.
نیروهایی که با رئیس جمهور شدن سعید جلیلی سیل آسا وارد بدنه اجرایی و
تصمیم گیری کشور خواهند شد. نیروهایی که با همه متلک هایی که شنیده اند اگر
نگاهی منصف به عملکرد آنها در حوزه هایی مثل فیلم کوتاه و مستند، هسته ای،
فضای مجازی (سایت ها و محصولات رایانه ای)، پزشکی، صنایع استراتژیک، انرژی
ها نو و... داشته باشیم به آنها مباهات می کنیم. اینها اغلب بچه حزب اللهی
هایی هستند که بدون سر و صدا خوب درس خوانده و ارتقا پیدا کرده اند. آمدن
جلیلی بازار کار این جوانان را رونق می دهد، اما...
اصلاح طلبان که
آماده پیروزی 76 نبودند 8 سال درگیر بازی فرسایشی شدند تا جایی که خاتمی به
انتخابات سال 80 نرسیده بود بخش از هوادارانش شعار عبور از او را سر
دادند. سرمایه انسانی اصلاح طلبان در دوره اصلاحات به علت نبود نقشه راهی
جامع، منفعل و معطل ماند و درگیر نزاع های بی سرانجامی شدند که نتیجه آن
حاشیه نشینی 8 سال پس از آن شد. وضعیتی که رقیب نیز در آن دمید و از آن حسن
استفاده کرد و اصلاح طلبی را به منزله پروژه ای مختوم درآورد.
سعید جلیلی معبر ورود نسل جدیدی به ساختار سیاسی کشور است اما اگر این معبر زودتر از زمان بلوغ زده شود به مقصد خواهد رسید؟
سئوالم
را ساده تر می کنم: اگر با توجه به تجربه 8 سال دولت احمدی نژاد و همه
تحسین ها و انتقادات از او، دولت بعدی را فردی همچون سعید جلیلی اداره کند
می تواند از عهده سیستم اداری کشور برآید؟ یعنی اینکه توان اداره کشور در
مقیاس ملی را دارد؟ دولتی که احمدی نژاد به اعتقاد خود با زدن زواید آن
همچون برخی شوراها و سازمان مدیریت و برنامه ریزی تلاش کرد سرزنده و پویا
کند به اعتقاد جلیلی همچون خودرویی است که حرکت آن کند است.
نادر طالب
زاده سازنده دومین فیلم تبلیغاتی سعید جلیلی در اول فیلمش دلیل علاقه مندی
به سعید جلیلی را کم حرف بودن او دانست و گفت: چون «صامت» بود و تا به حال
از او کمتر سخنی شنیده شده بود به او علاقه مند شدم.
حال چنین فردی که ناآزموده در حوزهای اجرایی - تقنینی است چگونه می تواند کلیددار قوه مجریه باشد؟
او
یا باید پدرخواندگی دولت قبل -احمدی نژاد- را بپذیرد و دولتش امتداد دولت
نهم و دهم باشد یا اینکه اگر خواسته باشد به تنهایی عمل کند باید توانایی
های جدی با سابقه آزموده داشته باشد.
اصلی ترین برنامه جلیلی
اصلی
ترین برنامه دکتر جلیلی به گفته خود اصلاح ساختار اداری و اجرایی دولت
است. « قول و وعده ای که بنده می توانم بگویم این است که برای رفع بیکاری و
مشکلات اقتصادی ماشین دولت را از این ساز و کار فعلی تغییر داده و اصلاح
کنم؛ مگر دولت های گذشته نمی خواستند تولید را گسترش و بیکاری را رفع کنند
چرا نتوانستند! قطعا اینطور بوده که آنها می خواستند اما به دلیل ساز و کار
غلط و ساختار اداری نادرست موفق نشدند .
سعید جلیلی در توضیح وضعیت
نظام اداری آن را به قطاری تشبیه می کند که فارغ از اینکه به کدام سو حرکت
می کند، بسیار کند و با هزینه زیاد حرکت می کند و حتی در برخی موارد مانع
حرکت می شود.
جلیلی در توضیح راهکار خود برای اصلاح ساختار اداری از
تعبیر سفرهای وزارتخانه ای کمک می گیرد و می گوید:« به نظر بنده برخی از
اقدامات که مانند سفرهای استانی شکل گرفت ، شاید پاسخ هوشمندانه ای به حرکت
کند این قطار بود که احساس می شد این قطار نمی تواند با سرعت حرکت کند و
باید از آن پیاده شوند و به طریق دیگر باید کار را انجام دهند که این کار
در نوع خودش بسیار ارزشمند و ضروری بود و باید تداوم داشته باشد ، اما کافی
نیست و باید سفرهای وزارتخانه ای صورت بگیرد، یعنی باید هر وزارتخانه به
مثابه یکی از واگن های این قطار بررسی شود که چگونه با مردم و با موضوع
کاری تعامل دارد و با چه سرعتی دارد این مسیر را طی می کند .[2]
یاران جلیلی چه کسانی هستند؟
اما او برای پیشبرد اهدافش با کدام تیم اجرایی فصد عملیاتی کردن نظراتش را دارد؟
با
مروری در جزوات و برنامه ای اعلامی از سوی ستادهای انتخاباتی ایشان شاهد
آن هستیم که از نگاه دکتر جلیلی «مفهوم تیم کارشناسی یا اجرایی نباید به
حلقه محدود کارشناسان آشنا یا مرتبط با یک مدیر تبدیل شود و در عمل به جای
تیم کارشناسی با یک باند از کارشناسان خاص مواجه باشیم که به صورت یک حلقه
بسته عمل کند.»
همراهان او می گویند «هم اکنون بخشی زیادی از اساتید
برجسته اقتصاد و مدیریت حمایت خود را از ایشان اعلام کرده اند و این خود
نشانه عمق کارشناسی دیدگاه های ایشان است.» اما این افراد چه کسانی هستند؟
به
طور مثال دکترمسعود درخشان (اقتصاددان ارشد دفتر مطالعات انرژی در لندن
وعضوهیأت علمی دانشگاهلندن)، دکترپرویز داوودی، (معاون اول دولت نهم ورئیس
مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری)، دکترزاهدی وفا (رئیس دانشکده
اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) و از طراحان مهم هدفمندی یارانه ها)،
دکترمیرکاظمی (وزیرسابق بازرگانی و نفت و نماینده فعلی مجلس) از جمله
اساتیدی هستند که از سوی ستادهای انتخاباتی دکتر سعید جلیلی معرفی می شوند.[3]
رئیس جمهور باید چه توانمندیهایی داشته باشد؟
علم مدیریت، مهارت های مورد نیاز مدیران در سطوح مختلف از سطوح اجرایی و عملیاتی تا سطوح میانی و عالی را در سه عنوان کلی مهارت فنی، مهارت انسانی و مهارت ادراکی طبقه بندی میکند.
به اعتقاد یاران سعید جلیلی، جایگاه ریاست جمهوری، از جمله جایگاه های
عالی مدیریتی است، بنابراین متصدی آن بیش از همه مهارت ها، نیازمند مهارت
ادراکی بالاست یعنی رئیس جمهور اولا باید بخشهای مختلف کشور را بشناسد و
ثانیا بتواند میان آنها ارتباط برقرار کند. بر اساس این نگاه، وقتی می
خواهیم توانمندی یک فرد را برای احراز مسئولیت ریاست جمهوری بسنجیم، باید
ببینیم یک نامزد ریاست جمهوری چه مقدار می تواند مسائل موجود کشور در ابعاد
داخلی و خارجی را رصد کرده و ارتباط میان آنها را بفهمد و آنگاه کارها را
میان افراد باتجربه در هر عرصه تقسیم کند.»[4]
جلیلی
تا کنون یاران خود را معرفی نکرده است. اگر یاران او همچون تیم اقتصادی اش
اعضای دولت نهم و دهم هستند که باید دولت او را امتداد دولت محمود احمدی
نژاد بدانیم و طبیعتا او هم پدرخواندگی رئیس جمهور قبل را قبول کند.
اگر
چنین باشد دولت احتمالی سعید جلیلی هم نمی تواند دولت آرمانی حزب اللهی ها
باشد. یاران صدیق جلیلی باید به جای تلاش برای ورود به نظام اجرایی به
تجربه اندوزی بپردازند تا آلترناتیوی مجرب و جامع برای سیستم معیوب و به بن
بست رسیده جناح های سیاسی ایران باشند. اینگونه نه مورد سوء استفاده
گروههای سیاسی قرار می گیرند و نه با حضور پیش از موعد در فضای سیاسی کشور
عمر مفید خود را کاهش می دهند. اینگونه است که آینده از آن حزب اللهی هاست.
[1] گفت و گوی سعید حجاریان با روزنامه آرمان روابط عمومی 31مرداد 91
(سال
76 اصلا قرار این نبود که پیروز بشویم، هیچ تصوری هم نداشتیم، می گفتیم که
6- 5 میلیون رای بیاوریم که بتوانیم بعد از انتخابات کار کنیم. بنابراین
فعالیت در انتخابات الزاما با هدف پیروزی نیست.)
[2] (92.3.16 دیدار با مردم خمینی شهر)
[3](جزوه نیاز ما به سعید جلیلی / گفتمان، توانمندی، تیم و برنامه/ویژه اساتید حوزه و دانشگاه)
[4] همان
وب قشنــــــــــــــــــــــــگی دارید.
درود.
وبلاگت سرشار از آرامش است.
مارو فراموش نکن منتظر نظراتتونم.